درافتادن جریانهای سیاسی با چالش اسفند
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۷۸۱۸۴
در فاصله کمتر از پنج ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، جریان اصلاحات همچنان مواضع مبهمی دارد اما اصولگریان در حال ارزیابی و شناسایی نیروهای خود برای انتخابات بوده و جریان اعتدال هم با برخی چهرههای اصلی خود در انتخابات ثبتنام کرده است.
به گزارش ایسنا، ثبتنام نهایی از داوطلبین انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از روز ۲۷ مهر به مدت ۷ روز انجام میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال پس از پایان مرحله ثبتنام اولیه، احمد وحیدی وزیر کشور اعلام کرد که همه جناحهای سیاسی از این انتخابات استقبال کردهاند. وی گفته است که «حضور گسترده داوطلبان در این دوره از انتخابات بی سابقه بوده و از تمامی طیفهای فکری و سیاسی ثبت نام صورت گرفته است. تعدادی وزرای سابق، استانداران، مدیران کل و نمایندگان مجلس در این دوره ثبت نام کرده اند. شاهد حضور همگانی هستیم.»
محسن اسلامی سخنگوی ستاد انتخابات کشور در پاسخ به این پرسش که در زمان پیشثبتنام، از جریان سیاسی داوطلب هم سوال شده است، تصریح کرد:« ما اطلاعات ۱۸ گانه از داوطلبان خواستیم که بیشتر اطلاعات هویتی، تحصیلی یا مدرک برای استعفا بود و در واقع اطلاعات عام گرفتیم و بیشتر از این از داوطلبان سوالی نپرسیدیم. با این حال حدود ۱۲۰۰ نماینده ادوار مجلس در این دوره ثبتنام کردهاند که همه طیف های سیاسی در بین آنها وجود دارند.»
وحیدی: همه جناحهای سیاسی از انتخابات استقبال کردهاندسیدمحمدتقی شاهچراغی رئیس ستاد انتخابات کشور هم با تاکید بر بی طرفی وزارت کشور در انتخابات، تصریح کرد:«هیچ نسبتی با هیچ کاندیدایی در برگزاری انتخابات نداریم و هر کدام از ما باید رای بدهیم و حتما به فردی تمایل داریم اما به عنوان مجری انتخابات نباید از هیچ نامزدی طرفداری بکنیم و این خط قرمز ماست.»
عزم جزم اصولگرایان برای حفظ مجلس
شورای وحدت اصولگرایان و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب دو تشکل اصلی در جریان اصولگرا که در دورههای پیشین انتخابات شکل گرفته اند، بر لزوم حضور حداکثری در انتخابات تاکید دارند و در حال ارزیابی از عملکرد نمایندگان فعلی مجلس و شناسایی نیروهای جدید هستند. به نظر میرسد چالش اصلی این جریان در انتخابات امسال، دستیابی به لیست واحد و جلوگیری از تشتت لیستها باشد.
منوچهر متکی سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان اظهار کرده است که« با تمام ظرفیت به میدان انتخابات آمدهایم تا نیروهای کارآمد و ظرفیتهای کارشناسی را برای انتخاب مردم آماده کنیم.» این شورا کار شناسایی کاندیداهای احتمالی انتخابات را نیز آغاز کرده است. هیئت مرکزی انتخابات شورای وحدت نیز با حضور حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی، اسدالله بادامچیان، محمد رضا باهنر، شهابالدین صدر، لاله افتخاری، نیره قوی، حجت الاسلام محمدجواد جلالی، متین منتظمی و منوچهر متکی انتخاب شدند.
متکی: عدم احراز صلاحیت به حداقل برسدمتکی به شورای نگهبان هم توصیه کرده است که شرایط برگزاری انتخابات مشارکتی را فراهم کند. او بیان کرده است که« انتظار و مطالبه همه دلسوزان و دوستداران حقیقی انقلاب و نظام این است که شورای نگهبان ضمن رد قاطع افراد دارای احکام قضایی و معاندان نظام، با وسعت نظر بیشتری نسبت به تایید صلاحیتها ورود کند. انتظار این است افراد مشمول عنوان عدم احراز صلاحیت به حداقل برسد و واقعا شامل کسانی باشد که امکان احراز صلاحیت آنان نیست.» بادامچیان دبیرکل حزب مونتلفه هم توصیه مشابه متکی داشته و گفته که «به هر تعداد که میسر است میدان حضور در انتخابات داده شود.» مصطفی پورمحمدی دبیرکل جامعه روحانیت هم بر این اعتقاد است که «میخواهیم مشارکت در این دوره بالاتر از دوره قبل باشد و این را در شرایط کنونی یک توفیق بزرگ برای نظام میدانیم. برای این دغدغه، لازم است شورای نگهبان با وسعت نظر بیشتری در بحث تایید صلاحیتها ورود کند.»
البته سیامک رهپیک قائممقام دبیر شورای نگهبان نسبت به دیدگاه اعمال تساهل و تسامح برای افزایش مشارکت واکنش نشان داد. او اظهار کرد: « در اجرای قانون نباید نفوذ و تبعیضی وجود داشته باشد. نباید کار غیرقانونی انجام شود. اگر تساهل و تسامح منجر به عدم اجرای قانون و اجرای ناقص و تبعیضوار آن شود، اعتماد عمومی خدشهدار خواهد شد. اینکه گفته میشود شورای نگهبان باید از قانون عبور کند تا شاهد افزایش مشارکت در انتخابات باشیم حرف صحیحی نیست. »
از سویی کارگروه تعیین مدل انتخاباتی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، با عضویت غلامعلی حدادعادل به عنوان رئیس، داوری دبیر و قاسمپور، ریاض، روحالامینی و قدیمی چهار معاون شورا به همراه پنج عضو حقیقی شامل مهدی چمران، پرویز سروری، مهدی محمدی، مهدی اقراریان و حجتالاسلام آقامیری تشکیل شده است.
حداد عادل: تاکید ما تمرکز بر سه اصل کارآمدی، عقلانیت و انقلابی بودن استغلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان با تاکید بر لزوم تدوین شاخصهای دقیقی برای انتخاب کاندیداها، گفته است که «ما در مجلس دوازدهم باید به دنبال شناسایی و استفاده از همه ظرفیتهای جبهه انقلاب باشیم. تاکید ما تمرکز بر سه اصل کلیدی کارآمدی، عقلانیت و انقلابی بودن در معرفی نامزدها است.»
جبهه پایداری نیز در آستانه ثبتنام اولیه انتخابات در بیانیهای شاخص های فردی، سیاسی و اجتماعی و علمی و تخصصی برای داوطلبان انتخابات معرفی کرده و تاکید کرد که افرادی که این شاخصها را دارند به این جبهه معرفی شوند.
پیش از این صادق محصولی دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی درباره فعالیت انتخاباتی این جبهه اظهار کرده است که«جبهه پایداری انقلاب اسلامی در شناسایی و انتخاب فرد اصلح اصول و موازینی دارد که طبق آن به نامزدها در شاخصهای مختلف که با ضریبهای متفاوت اعمال میشود نمره میدهد و ارزیابی میکند و افراد از بالاترین نمره به ترتیب وارد لیست میشوند.»
البته او چالش دستیابی به لیست واحد اصولگرایی را آغاز کرد و گفته «ما در عین اینکه هیچگونه منعی از ارائه یک لیست واحد نداریم اما باید ملاکها بهطور دقیق بررسی شود و نباید اینگونه باشد که به هر قیمتی یک لیست واحد ارائه دهیم.»
ابهام در اردوی اصلاحطلبی
با شروع ثبتنام اولیه انتخابات، جبهه اصلاحات اعلام کرد که توصیهای برای نامنویسی ندارد. علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره این موضع جبهه اصلاحات، گفت که« قانون پیشثبتنام برای اولینبار به اجرا گذاشته شد. معمولا تا زمان ثبتنام انتخابات مهلت وجود دارد و ما روی انتخابات بحث میکردیم. اما این روند پیشثبتنام شرایطی را پیش آورد که جبهه اصلاحات از یک طرف نمیتوانست متعهد شود و از طرفی قانون بود و نمیتوانست آن را رد کند. بنابراین اعلام کرد نفیا و اثباتا هیچ توصیهای ندارد.»
وی ادامه داد:« دلیل آنکه جبهه اصلاحات چنین موضعی گرفت این بود که چاره دیگری نداشت. چون همان زمان باید متعهد میشد و راهبرد انتخاباتیاش را انتخاب میکرد اما هنوز چیزی مشخص نبود.»
در جریان اصلاحات تاکنون موضع رسمی درباره انتخابات گرفته نشده اما زمزمههایی هر چند ضعیف در گوشه وکنار مبنی بر تحریم انتخابات به گوش میرسد. البته جبهه اصلاحات در بیانیهای که به مناسبت سالگرد اعتراضات سال گذشته منتشر کرد، خواهان «اصلاح شورای نگهبان و برگزاری انتخابات آزاد و رقابتی» و «بازگرداندن مجلس به جایگاه واقعی خود به عنوان مرجع انحصاری قانونگذاری»شد.
حجاریان: مدافع مشارکت مشروط در انتخابات هستمسعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات مخالف تحریم انتخابات است. او در گفت وگویی تاکید کرده که «من مدافع مشارکت مشروط در انتخابات هستم و درباره آن بارها صحبت کردهام. من از صندوق رای استاندارد، غیراستصوابی و آزاد دفاع میکنم حتی اگر یک اصلاحطلب انتخاب نشود. از سوی دیگر تاسف میخورم که ما سالهاست بهجای آنکه دغدغه توسعه کشور را داشته باشیم گرفتار آفتزدایی از انتخابات شدهایم. »
رسول منتجب نیا از اصلاح طلبان باسابقه نیز بحث تحریم انتخابات را رد کرده است. او گفته است که «اصلاحطلبها قائل به تحریم نبودند و بهصورت کلی ممکن است شخصی بهعنوان یک فرد انتخابات را تحریم کند اما کل اصلاحطلبها و جریان اصلاحطلب، انتخابات را تحریم نکردهاند. ممکن است در برخی موارد کاندیدا ندهند و از کاندیدا حمایت نکنند اما این به معنای تحریم نیست. اصلاحطلبان با تردید با انتخابات پیشرو برخورد کردند و هیچگاه تحریم نکردند. آنها هیچوقت نگفتند ما شرکت نمیکنیم و نباید شرکت کرد. هرکسی میتواند خودش تصمیم بگیرد، لذا برخی از اصلاحطلبهای سراسر کشور بررسی کردند و تصمیم گرفتند شرکت کنند.»
به نظر می رسد تحریم انتخابات توسط جریان اصلاحات ایده پررنگی نباشد اما استراتژی انتخاباتی این جریان هنوز در ابهام است و نظرات مختلفی در خصوص انتخابات در میان احزاب اصلاحطلب وجود دارد به طور مثال حزب اتحاد ملت در نامهای به ابراهیم رئیسی با انتقاد تند از قانون جدید انتخابات، تصریح کرده است که قانون جدید انتخابات موجب شده است که تنها پوستهای از حاکمیت قانون و گردش نخبگان باقی بماند و در عمل بی قانونی و انسداد سیاسی رخ دهد و وضعیت به گونهای پیش برود که گویی تکلیف انتخابات پیش از برگزاری آن مشخص شده است.»
مرعشی: مردم خیلی منتظر تصمیمات سیاسیون و احزاب سیاسی نباشنددر مقابل حزب کارگزاران که در این سالها در هر شرایطی موافق مشارکت در انتخابات بوده است، این بار هم مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کرده است. حسین مرعشی دبیرکل این حزب درباره موضع کارگزاران گفت: «موضع مان این است که مردم ایران خیلی منتظر تصمیمات سیاسیون و احزاب سیاسی نباشند و سعی کنند هر کسی از نیروهای مختلف اجتماعی، صنفی و محلی و بومی، بتواند از حقوق خود در این انتخابات دفاع کند. این تنها توصیهای است که ما فعلا در مورد انتخابات داریم.»
وی درباره دسته بندی در میان جریان اصلاحات گفت: « اصلاح طلبان به دو دسته کلی تقسیم می شوند، یک دسته سیاست شان این است که ببینند مردم آمادگی مشارکت در انتخابات را دارند یا خیر. آنهامیگویند اگر فضا به سمتی برود که مردم در انتخابات شرکت بکنند ما هم شرکت می کنیم البته مشروط بر اینکه کاندیدا داشته باشند، یعنی کاندیدای ثبت نام شده تایید صلاحیت شدهای وجود داشته باشد. بخشی از گروههای اصلاحطلب معتقدند باید فضای سیاسی و احزاب، مردم را آماده کنند و مردم خود به خود برای انتخابات پر شور آماده نمیشوند و اگر احزاب و گروه ها بیایند و شرایط را درست برای مردم تشریح بکنند مردم در انتخابات شرکت می کنند. این دو گرایش هر دو جبهه اصلاحات طرفدارانی دارد و مشخص نیست که تصمیم نهایی تحت تاثیر کدامیک از این دو گرایش خواهد بود.»
در انتخابات سال ۹۸ و ۱۴۰۰، جبهه اصلاحات از نامزد و لیست خاصی حمایت نکرد و انتخاب را به خود احزاب اصلاح طلب سپرد. اکنون نیز به نظر می رسد دستیابی به استراتژی واحد در این جریان کار سادهای نباشد.
امید اعتدالگرایان به انتخابات
استراتژی اعتدالگرایان که جریان وابسته به دولت یازدهم و دوازدهم هستند، روشن است و آنها طبق توصیه حسن روحانی، در انتخابات شرکت کردهاند. محمود واعظی رئیس دفتر رئیس دولت یازدهم و دوازدهم درباره موضع آنها در انتخابات گفته است:« سیاست ما بر این بود که افراد را تشویق به ثبتنام کنیم. چون نمیدانستیم تا ۶ ماه بعد چه اتفاقی میافتد. بنابراین در تهران و هم در استانها ثبتنام کردند. دبیرکل حزب، آقای نوبخت اسم نوشتند، تعدادی از دبیرهای استانی، تعدادی از اعضای شورای مرکزی و تعدادی از اعضای دفتر سیاسی در تهران ثبتنام کردند. در استانها هم طبق خبرهایی که به ما رسیده ثبتنام انجام شده ولی منتظر هستیم ببینیم نتیجه چه پیش میآید. از اعضای دولت قبل هم تعدادی مثل آقایان علوی، جمشید انصاری، و چند نفر از استانداران ثبتنام کردند.
واعظی: روحانی توصیه کرد علاقمندان در انتخابات ثبتنام کنندوی درباره نظر روحانی درباره ثبتنام اعضای دولت ایشان در انتخابات ، تصریح کرد:« من در جلسهای که بودم از آقای روحانی مشورت خواستند و ایشان گفتند کسانی که علاقهمند و آماده هستند، نظرم مثبت است که ثبتنام کنند. به همین جهت نظر ایشان به استانداران هم گفته شده و تعدادی از آنها هم ثبتنام کردند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: انتخابات 1402 اصولگرايان اصلاح طلبان شورای وحدت اصولگرایان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب جبهه اصلاحات حزب اعتدال و توسعه جبهه پایداری انقلاب اسلامی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی عملیات طوفان الاقصی سفر رئیسی به فارس استانی سیاسی سيدابراهيم رئيسي فلسطين رئيس جمهور جبهه مقاومت رژيم صهيونيستی عملیات طوفان الاقصی سفر رئیسی به فارس استانی سیاسی سيدابراهيم رئيسي مشارکت در انتخابات انتخابات ثبت نام تحریم انتخابات جریان اصلاحات ثبت نام کردند ثبت نام اولیه جبهه اصلاحات شورای نگهبان جریان اصلاح برای انتخاب اصلاح طلبان اصلاح طلب لیست واحد شاخص ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۷۸۱۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
آفتابنیوز :
مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاستهای حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختارها حمله میکرد طی روزهای گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.
به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفتوگویی با تلویزیون بیبیسی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برد که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخهای میپیچد؟ او اصلاحطلب است؟ خیر. آزادیخواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او بهخصوص در سالهایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمیشود. چه آنکه مقالات تندوتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راهاندازی شد تا با تندرویهای بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.
هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر میکرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر میکرد و وی را تخفیف میداد. با این حال مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود.
کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.
اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود.
آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟
فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه فدایت شوم مینویسد که تحریمهای اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟
فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد میشود و در مدار توسعه قرار میگیرد؟ آیا مشکلات حل میشود؟ بیتردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق میدهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.
مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانیگرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زدهاند.
شما نیز اکنون در همان جایگاه نشستهاید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کردهاید، میتوان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید.
جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفتوگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند
روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزباللهی دیروز که امروز رویکردهای براندازانه ارائه میکند.» این ترجیعبندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهرههای سیاسی به گونههای مختلف تکرار شده است. چهرهای که در سالهای ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پلههای پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخههایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان مینوشت.
نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نهتنها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطهور شد و از گذشتهاش فاصله گرفت.
این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سالهای انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهرههای سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهرههایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمانهای انقلابی آغاز میکنند. اما نهایتا با انکار همان آرمانها به خط پایان کنشگری سیاسی میرسند. مصاحبه نصیری در بیبیسی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخوردهایی هم پیدا کرد.
محمود صادقی، چهره اصلاحطلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبهای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است...»
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونیاش مورد قبول اپوزوسیونی قرار میگیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازهوارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بودهاند در ایران باقی ماندهاند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزهای زیر پای آقای نصیری انداختهاند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»
با توجه به بازخوردهای موضوع «اعتماد» گفتوگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامهریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاههای مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزارههای بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره میکند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب میشود و فایدهای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاههای چهرههایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکردهای افراطی چهرههایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی میداند.
صحبتهای اخیر مهدی نصیری با بیبیسی بازخوردهایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نامهایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان، دیدگاههایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاهها نظری دارید؟
از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهرههای اصلاحطلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سالهای سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنشزدایی، شایستهسالاری و... فعالیت میکنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که میدانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا میکند. مسیر اصلاحطلبان و مرزبندیهای آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاحطلبان نمایندگی دارد و نه میتواند از جانب افراد اصلاحطلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفتوگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحتفشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحثهای مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونهای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمیکنند. شخصا نمیتوانم شخصیت چهرهای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.
چرا اینطور فکر میکنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانهای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر میکنید این رویکردهای مطرح شده، ابهاماتی دارد؟
بسیاری از دوستان اصلاحطلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقدهایی مبناییتر، علمیتر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچکترین نقدها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر میرسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بنبست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که میتواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاستهایشان کشور را به سمت خودبراندازی سوق میدهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاحطلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایدهای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.
آیا شما هیچوقت با مهدی نصیری صحبتی داشتهاید. از نزدیک او را میشناسید؟
زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور میکرد ممکن است سلطنتطلبان پایگاههای جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونیها ساخته و پرداخته کردهاند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنتطلبها منتسب کرده و به این شیوه برای آنها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیتهای بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلبشان برای ایران میتپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینههای بسیاری برای تحقق جمهوری دادهاند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهرههایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیتهایی هستند که برای این کشور و آرمانهای مردم هزینه دادهاند. آنچه منافع مردم را تامین میکند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنشزدایی است. نمیتوان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.
چه نسبتی میان این اظهارات و تندرویهای داخلی و خالصسازی مشاهده میشود؟
اگر امروز به وضعیت موجود و یکهسالاری موجود، خالصسازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقدهای جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنتطلبی را در پیش بگیریم. اصلاحطلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقولهای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمعبندی میتوان گفت که معلوم نیست صحبتهای مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژهای پشت این فرد است. تا شفافسازی نشود، نمیتوان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیریها روشن نیست. مهدی نصیری علیرغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف میکند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیتهای سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیتهای سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیتهای کشور و ظرفیتهای خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیریها طی میکنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعواهای سیاسی میتوان آن را دستهبندی کرد.
فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشتهای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیتهای جمهوریخواهان و اصلاحطلبان از یکسو و مشروطهخواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوریخواهی و مشروطهخواهی) با هم امکانپذیر است؟
گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال میکنیم، در ادامه مسیر مشروطهخواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزارهای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسبتری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم میزنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینههایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداختهاند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربهها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس میشود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمیداد و این همه هزینه متوجه کشور نمیشد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.
برخی معتقدند مهدی نصیریها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیدهاند. یعنی چهرههای تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه میکنند. نظر شما چیست؟
اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاحطلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاحطلبی با میانهروی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیریها روبهروی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آنها صحبت کرده و راهکارهای مسالهساز ارائه میدهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبتهای ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح میکرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت میکرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمیتوان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق میآفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیروهای داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم براندازها و خودبراندازها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبراندازهای داخلی و براندازهای خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاحطلبان. اصلاحطلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.